فرزند زمین،فعال مستقل محیط زیست،شاعر،نویسنده،ترانه سرا،مشاور شرکت بیمه پارسیان

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1
  • بازدید دیروز : 1
  • بازدید کل : 302
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید

جدیدترین مطالب سایت

گردآوری داستان کوتاه آموزنده

یک روز قسمت بود خدا هستی را قسمت کند.خدا گفت: چیزی از من بخواهید هر چه که باشد شما را خواهم داد.سهمتان را ازهستی طلب کنید؛ زیرا خدا بسیار بخشنده است. و هر که آمد چیزی خواست؛ یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن، یکی جثه بزرگ خواست و آن یکی چشمان تیز، یکی دریا را انتخاب کرد ...

گردآوری داستان کوتاه آموزنده

خانمی وارد داروخانه می‏شه و به دکتر داروساز میگه که به سیانور احتیاج داره! داروسازه میگه واسه چی سیانور میخوای؟خانمه توضیح میده که لازمه شوهرش را مسموم کنه!چشم‌های داروسازه چهارتا میشه و میگه: خدا رحم کنه! خانوم من نمی‌تونم به شما سیانور بدم که برید و شوهرتان را بکُشید! ...

گردآوری داستان کوتاه آموزنده

نشسته بود و باهاش درد دل می کرد. پک محکمی به سیگار زد: زن! آخه چرا توی خواب هم دست از سر من بر نمی داری؟ چه کار کنم؟ میدونم که او بچه ها رو اذیت می کنه!...طلاقش که نمی تونم بدم. زنمه!خیلی ناراحتی ببرشون پیش خودت!! پس ته مانده سیگار را روی سنگ قبر خاموش کرد و رفت. ...

گردآوری داستان کوتاه آموزنده

پسر حلقه اش را در آورد و روی پیش خوان گذاشت، دختر نیم نگاهی به او کرد و سرش راپائین انداخت، پیر مرد طلافروش حلقه را روی ترازوی کوچکش انداخت، نیم نگاهی به هردوی آنان کرد، حلقه را از روی ترازو برداشت و مشغول محاسبه قیمت شد. پسر رویش را به سمت دختر برگرداند و با اشاره سر چیزی به او ...

گردآوری داستان کوتاه آموزنده

حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى ...

جایی برای نشر اشعار و نوشته های ابوالقاسم کریمی

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما